درباره ما
نویسندگان
لینک های ویژه
پیوندهای روزانه
دیگر امکانات
خبرنامه وب سایت: آمار وب سایت:
|
نویسنده گوجه سبز در جمعه 20 دی 1392
|
نویسنده گوجه سبز در جمعه 20 دی 1392
|
نویسنده گوجه سبز در جمعه 20 دی 1392
|
نویسنده گوجه سبز در جمعه 20 دی 1392
|
تازه فهمیدم ((موفق باشید)) آخر برگه امتحان
در جواب تمام "خسته نباشید" هایی هست
که وسط کلاس به استاد می گفتیم !!!!!!
نویسنده گوجه سبز در سه شنبه 17 دی 1392
|
عاشقانه ترین دیالوگ سریال جومونگ : امپراطـــــــــــــــور ... یوهــــــــــا .... نویسنده گوجه سبز در سه شنبه 17 دی 1392
|
نویسنده گوجه سبز در سه شنبه 17 دی 1392
|
study ----- stud ----- stu ----- st ----- s---- sl ----- sle ----- slee----- sleep! . جریان درس خوندن ما نویسنده گوجه سبز در دو شنبه 16 دی 1392
|
نویسنده گوجه سبز در دو شنبه 16 دی 1392
|
شطرنج باز قابلی بودی! همیشه هم سفیدها مال تو بود، برعکس من که عاشق سیاههای شطرنج بودم! میگفتی رخ با دل آدم بازی میکند! مینشیند در چشمهایت و نمیفهمی کی و کجا شد که نشست روی دلت. میدانستم صحبتت رخ شطرنج نبود اما میگفتم آن مهره زشت کوچک را چه به بازی با دل!؟ تو هم میخندیدی و میگفتی لابد تو عاشق وزیری یا شاه! بلندند و کشیده. من هم میگفتم بیشتر غرورشان را دوست دارم تا بلندی. وزیر نه؛ اما شاه را ببین هر حرکتی نمیکند. چقدر راست قامت ایستاده. چه شکوهی دارد.
نه تو صحبتت از رخ! رخ شطرنج بود و نه من از شاه! شاه شطرنج! سربازها هم که تمام میشد فیل و اسب هم که زمین میخورد وزیر هم که میرفت، تو دلت گیر رخها بود و من دلم گیر شاهم! تو همیشه شاهت را میدادی ولی یکدانه از رخها را نگه میداشتی! میگفتی برای داشتن همین یکدانه رخ، شاه هم بدهی کم است. همه قانونهای شطرنج هم ارزش شکستن دارد. اما حواست نبود رخ اصلش باید میرفت! ولی شاه من همیشه روی آن صفحه سیاه و سفید میماند. حتی وقتی مات میشد. نویسنده دوستم خانم :m-nik110 نویسنده گوجه سبز در یک شنبه 8 دی 1392
|
آدم برفی از خجالت آب شد؛
وقتی که دید کودک گرسنه ای
به هویج دماغش زل زده !!!
نویسنده گوجه سبز در شنبه 7 دی 1392
|
هميشه هم قافیه بوده اند؛
"سیب" و "فریب"
همانند سیبی که آدم و حوا را فریب داد...
و حالا همه با هم می گوییم؛
"سیب"
و دوربین های عکاسی را فریب می دهیم...
تا پنهان کنیم اندوهمان را پشت این لبخند مصنوعی!!!
نویسنده گوجه سبز در شنبه 7 دی 1392
|
نویسنده گوجه سبز در جمعه 6 دی 1392
|
نویسنده گوجه سبز در جمعه 6 دی 1392
|
معلم برای سفید بودن صفحه ی نقاشی ام تنبیهم کرد و"همه"به من خندیدند...
اما من خدایی را کشیده بودم
که "همه"می گفتند
دیدنی نیست...
نویسنده گوجه سبز در جمعه 6 دی 1392
|
مبانی کامپیوتر:
آن بخش از یک سیستم را که میتوان با چکش خرد کرد،سخت افزار
و آن قسمت را که فقط میتوان به آن فحش داد،نرم افزار میگویند
نویسنده گوجه سبز در جمعه 6 دی 1392
|
یه سوال وقتی میگن خر نفهم، خرها رو به ۲ دسته فهیم و نفهم تقسیم کردن؟ نویسنده گوجه سبز در جمعه 6 دی 1392
|
گزارش بازی ایران و آرژانتین : نویسنده گوجه سبز در جمعه 6 دی 1392
|
مراقب های عزیز! ما اگه بعدِ این همه سال درس خوندن ، تقلب کردن رو بلد نباشیم که باید بریم بمیریم.....
ولی می بینید که زنده ایم!!!!!! این یـــــَـــــنــ ــــــی تو واسه ما فقد کار رو هیجان انگیز می کنی و تقلب رو لذتبخش تر نویسنده گوجه سبز در جمعه 6 دی 1392
|
بعضیا واسه همه اقیانوس آرام هستن اما تا به ما میرسن میشن تنگهی هرمز
.
.
.
.
.
والااااااااااااااااااااا
زندگیه داریم؟
نویسنده گوجه سبز در جمعه 6 دی 1392
|
نویسنده گوجه سبز در جمعه 6 دی 1392
|
دیروز تو مترو یکی داد میزد:
ننتو خواهرتو مادرتو عمه تو زنتو با خرید یه جوراب شاد کن : :
:)))))))))) نویسنده گوجه سبز در جمعه 6 دی 1392
|
مورد داشتیم طرف تو پروفایلش زده بوده فرانسه زندگى مى کنه،بعدش تو دوشنبه بازار دیده شده! نویسنده گوجه سبز در جمعه 6 دی 1392
|
تا حالا دقت کردین وقتی کباب رو با برنج می خوریم 90%حواسمون به اینه که با هم تموم شن نویسنده گوجه سبز در جمعه 6 دی 1392
|
به لبخندتان اجازه دهید زندگیتان را تغییر دهد اما به زندگیتان اجازه ندهید لبخندتان را تغییر دهد نویسنده گوجه سبز در جمعه 6 دی 1392
|
نظر غضنفر در مورد زندگی: دایره زندگی مربعیست که 3ضلع دارد :عشق و دوستی نویسنده گوجه سبز در جمعه 6 دی 1392
|
نویسنده گوجه سبز در چهار شنبه 4 دی 1392
|
نویسنده گوجه سبز در چهار شنبه 4 دی 1392
|
مظفر که از ازدواج قبلی اش دوفرزند داشت بازنی از دواج کرد که اوهم دو فرزند داشت .آن ها دوفرزند مشترک نیز داشتندروزی همسر مظفر به مظفر تلفن کرد وبا ناراحتی ونگرانی گفت:زود بیا خانه بچه های تو وبچه های من دارند بچه های مارا می زنند خانم شیرزاد با لاخره روش درست کردن مکعب را پیدا کرد!!!!
شخصی الاغش رامی زد عالمی به او رسید وگفت: نزن گناه است!مرد گفت:ببخشید نفهمیدم فامیل شماست
نویسنده گوجه سبز در چهار شنبه 4 دی 1392
|
ورود کامیون ممنوع!! نویسنده گوجه سبز در چهار شنبه 4 دی 1392
|
آیا شم نویسنده گوجه سبز در چهار شنبه 4 دی 1392
|
نویسنده گوجه سبز در چهار شنبه 4 دی 1392
|
شرم میکنم که وزن سیری ام را با ترازوی کودک گرسنه کنار پیاده رو بکشم . . . ! نویسنده گوجه سبز در چهار شنبه 4 دی 1392
|
|
آرشیو مطالب
پیوندهای وبگاه
طراح قالب
|